جلسه ۴۶: اخلاق مراقبت در برابر خودشیفتگی اجتماعی

چکیده: 

خودشیفتگی معمولاً در سطح روان فردی شناسایی شده‌است. درواقع در خودشیفتگی ما با یک ایگو روبه‌رو هستیم که در ساحت فردی بیش از اندازه متورم است. به‌گونه‌ای که هر آنچه که در جهان خارج از این ایگوست، فاقد ارزش و ازبین‌رفتنی‌ قلمداد می‌شود. اما قصه این‌جاست که خودشیفتگی تنها در سطح روانِ فردی مطرح نیست. اگر جامعه نیز چیزی به نامِ روان داشته باشد، که می‌توان نشان داد که دارد، آن‌گاه در سطحِ روان اجتماعی، قسمی خودشیفتگی شکل می‌گیرد که نسبتش با جهان را از مجرایِ دسترس‌پذیریِ معنایی برای خود برقرار می‌کند. در این حالت هر چیزی تا جایی ارزشمند است که به تورمِ این خود اجتماعی کمک برساند و شبیه آن باشد. 

نمی‌توان با قطعیت گفت که فاشیسم در پیِ خودشیفتگیِ اجتماعی برمی‌آید و یا این خودشیفتگیِ اجتماعی‌ است که یک جامعه‌ی فاشیستی می‌آفریند. آن‌چه مهم است داد‌وستد این دو وضعیت است. برآیند این داد‌وستد نیز از رهگذرِ حذف و پاکسازی آن‌چه شبیهِ خود نیست، تخیل می‌شود. 

در برابرِ این خودشیفتگی اجتماعی، که به بحث درباره‌ی مختصاتِ آن خواهیم پرداخت، می‌توان از قسمی اخلاق مراقبت سخن گفت. مختصات این اخلاق مراقبت که رهاورد یک سیاستِ فمینیستی است، چیست؟ این اخلاق «شکننده» چطور می‌تواند دوام بیاورد؟ چرا می‌توان گفت در پسِ هر جنبش اجتماعی مطالبه‌گر نوعی خودشیفتگی کمین کرده‌ است؟ حصار خودشیفتگی اجتماعی را چطور می‌توان شکست؟ 


معرفی سخنران: 

مهسا اسدله‌نژاد متولد ۱۳۶۹ و دانش‌آموخته‌یِ جامعه‌شناسی سیاسی‌ از دانشگاه تربیت مدرس است. او پایان‌نامه‌یِ دکتری‌اش را حول شکل‌گیری دولت در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ با تأکید بر عاملیتِ رهبری نوشته‌ است. او پس از دکتری بحث پیرامون ساختِ دولت را هم از منظر هنجاری و هم تاریخی پی گرفته‌ است. در این بین دو علاقه‌یِ مشخص پژوهشی برای او وجود دارد. اندیشه‌ی جمهوری‌خواهی جدید از یک‌سو و سیاستی که حس را جدی می‌گیرد، از سوی دیگر.

در بحثی که قرار است در «مگس در بطری» ارائه شود، او می‌خواهد نشان دهد که چگونه اخلاق مراقبت به‌مثابه‌ی یکی از آورده‌هایِ نظریه‌ی سیاسیِ فمینیستی‌ای که حس‌پذیری را در کانون خود قرار داده‌ است، می‌تواند ما را از خودشیفتگیِ اجتماعی که ثمره‌ی زیستن در مختصاتِ دولتی مشخص است، رها کند. با توجه به چنین هدفی، او ابتدا طرحی از چیستی و چرایی بروز خودشیفتگیِ اجتماعی به‌ دست می‌دهد و سپس تلاش می‌کند تا نشان دهد که بالقوه‌گی‌ها و مخاطرات اخلاق مراقبت چیست و چرا این اخلاق وجهی سیاسی دارد و رهایی‌بخش است.