جلسه ۳۳: تصور روز قیامت: منطق انسداد چپ

چکیده:

آیا ممکن است چیزی اعلام نشده ، چیزی که خود  'مانع' ظهور کامل اهمیت خود در زمینه سیاسی می‌شود، به  پاکدینی و انشقاق مداوم  “چپ” مرتبط باشد؟ آیا این "چیز" می‌تواند یک حالت شخصی بسیار مخصوص از ناامیدی باشد؟، یک حالت مخفی، وسواسی و مالیخولیایی  - چیزی که ما مجبور به نامیدن آن به عنوان یک تخیل، به ویژه، 'تخیل روز قیامت' هستیم؟ این باور مالانکولیک این است که نه تنها همه چیز خواهد پایان یافت، بلکه 'همه چیز از قبل به پایان رسیده‌.' تجزیه و تحلیل ساختاری لاکانی از موضوع به منظور توضیح وضعیت مالانکولیک در چپ به کار گرفته خواهد شد: 'ملانکولی چپ'

چه چیزی می‌توان گفت در مورد وضعیت پسا-سیاسی کنونی ما (ژیژک، 2018) که به طرزی منفعل به مشاهده  بحران‌های زمان خود می‌پردازد؟ در حالی که بحران‌های خارجی  مانند تغییرات آب و هوا روز به روز بدتر می‌شوند و از پیش‌بینی‌های علمی پیشین عبور کرده‌اند، "بحران ذهنی,درونی "، همانطور که بادیو آن را نام می‌دهد (بادیو، 2002) از یک طرف در بی‌حرکتی، ناامیدی، غریزه بقا  "واقعیت گرائی سرمایه‌داری (فیشر، 2009) و از طرف دیگر، در افزایش سریع  فاشیسم جهانی و انکار منحرفانه‌ی بحران حد را علنی می سازد. 

در مقاله‌ای اخیر، زوپانچیچ (2022) نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌های رادیکال برای "اجتناب" از تغییرات ناگهانی وارد شده از "خارج" فراموش می‌شوند یا انکار می‌شوند. او ادعا می‌کند که قبولی، دانش و ارزیابی به تنهایی به عنوان عنصری شی شده عمل می‌کند. با این حال، ما همچنین می‌توانیم ببینیم که از "نگرانی" در عشق مخفی به "پایان" خبری نیست. "نگرانی" به طور بالقوه  به تحریک، خشونت، انقلاب و به ویژه تلاش برای بقا متصل است. منطق انحراف در برابر بحران به این صورت است:  

فراخود با تایید مختصری از بحران، نوعی دانش نصفه و نیمه را خلق میکند که به سرعت اجازه میدهد که  لذت ادامه یابد. 

با این حال، آیا ممکن است که، در یک سطح دیگر، در بسیاری از مواقع، این وضعیت‌های پایان‌ی در عمل آرزو شده باشند؟ ژیژک (2023) معتقد است: "تنها یک فاجعه می‌تواند ما را نجات دهد." او ادعا می‌کند که با شیوع ویروس کووید، ما شاهد تمایل به ایجاد اقتصاد سیاسی هستیم که ادعاهای ایدئولوژیکی نئولیبرالیسم و اقتصادی محض را زیر سوال برده است. این منطق نزدیک به ایده فروید است که در زمان‌های جنگ، انکار ناخودآگاه مرگ از بین می‌رود. با این حال، در دوره پس از کووید، می‌آموزیم که چیزی حتی از ویروس کووید نیز فاجعه‌آمیز‌تر است: امید به ایجاد یک شکل جدید از اقتصاد سیاسی جهانی، که توسط فوریت ویروس ایجاد شده است، پس از مواجهه با منطق واقعی از وضعیت موجود و سرمایه سریعاً از بین می‌رود در حالیکه حمله ویروس به بینیان هایی ارتباطات اجتماعی ادامه یافته است.

پس امید به یک فاجعه به عنوان "یک تنبیه" در این منطق کجا قرار دارد؟

آیا میتوان یک منطق مالیخولیایی در کنار منطق منحرف مصرفی موجود شناسایی کرد؟



متن پیشنهادی برای مطالعه پیش از جلسه: 



معرفی سخنران:

آرین بهزادی یک روانپزشک حاضر و سرپرست کلینیک تروما در برنامه سلامت روان و اعتیاد، شبکه بهداشت اسکاربورو در تورنتو است. او همچنین یک روانکاو است که با انجمن و موسسه روانکاوی تورنتو آموزش می بیند. او در دانشگاه تورنتو و انجمن روانکاوی تورنتو تدریس می کند. وی در عین حال سردبیر گفتمان روانکاوی است و علاقه نظری خود به فلسفه سیاسی را در گروه های مطالعاتی مستقل دنبال می کند.